هميشه يك ليوان آب سرد
كنار بیخوابيهايم بگذار
كوه، چشمه، آهو
در خوابهاي شاعر
چشم به راه پيامبرند
چراغ را بعد از من خاموش كن
بگذار قرص ماه
در ليوان آب تهنشين شود
و تنهايي
براي هميشه در كنج دلم ...
:::
من چند نفرم
چند ديوانه و يك عاشق
كه عقلش نميرسد
به كوه معرفي كند خودش را
كوه به كوه ميرسد
كه آدم از آدم بريده و
به كوه ميبرد ايمانش را
من چند نفرم
چند نفري يك نفر شديم
دست به دست
ترس زير پاهامان نشست
صدا ميزديم
كوهكوهكوه ...
ندا ميآمد هو هو هو
:::
اتاقي در تاريكي دارد
از نور ميترسد
دورتر از خودش ايستاده
هميشه تاخير دارد
سر قرار غسالخانه !
:::
زيبايي به چهره ما بر نميگردد
تمام نميشود ،
تكرار ميشود: خورشيد را هر روز
زودتر از ديگران ديدار ميكنيم
و ماه هر شب
چراغ خوابهاي دو نفرهمان .
پس زيبايي حقيقت دارد
:::
وقتی همه در خوابند
بیدار است او
فکر میکند به اسبها که از باد جلوترند
به درختان که در خلاف باد در حرکتند
به کوهها ...
دیوانههای زنجیری
و آسمان
که انگار هرگز وجود نداشته !
فریاد شیری
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 386 | farsroidone |
![]() |
0 | 385 | farsroidone |
![]() |
0 | 409 | farsroidone |
![]() |
1 | 570 | farsroidone |