(( از وقتی رفتی ))
از وقتی رفتی
مادر بوی گیلاس را دوست ندارد
دیگر از پیراهنت
الله اکبر نمب بارد
حالا که بوی خدا از کوچه ها رفته
زمین باز تهمت می زند
به. پاهایت
*
سر بر خاکریز شانه ام گذاشتی
وقتی8ساله از دستانت
افتاده بودی
همین که قد و نیم قد های باران شوی
می روی تا آن جا که
آقای ثارلله
سر بر شانه ات بگذارد .
حالا که غروبهای لحاف بر سر کشیده
می خواهند در تابوت بمانند
من هوس باریدن کردم
و تو....
نظرات خود را می توانید در قسمت اعلام نظر اعلام کنید