((چشمم را گرفته اند))
چرخ های این اتومبیل
بد جور چشمم را گرفته اند
صدای مهیب
سیستمی که اعصابم را بهم می ریزد
سرعتت را کم کن
لعنتی
این جنازه ها سال هاست
روی دلم باد کرده اند
.....................................................................................................................
(( تبر ))
جنگل ها هنوز به من بدهکارند
به تو
به سفره ای که تازه انداختیم
یک دل سیر
خوردند
و
بعد
با تبر جوابشان را دادم
......................................................................................................................
((اثرانگشت))
کریستال ها گلوی تیزی دارند
تنها وقتی خون آلود می شوند
می شود اثر انگوشتشان را گرفت
........................................................................................................................................................................................................
(( ایفل))
از دایره سینه ات
جنایی نمی شوم
همه چیز به سبیلهای پدرم بستگی دارد
به دونبال کنجکاوی روزانه
در خواب هم باهرکول پوارو
هم دست نیستم
*
اما می دانم
خوابیدن در یک سونیت مجلل
آدم اهنی را به خدا نزدیکتر می کند
........................................................................................................................
(طعمه)
شکارگاه
شکارچی
ماند
.
.
و
بدنی که تکه هایش را جمع می کرد