شبها مترسک کتاش را
روی شانهی آدمبرفی میاندازد
سیگاری با هم میکشند
و پرندهها را به هویج مهمان میکنند .
ما که خوابایم ،
همه با هم رفیقاند
ما که بیدار ،
دنیا دوباره سنگ میشود
:::
سالهاست که گم شدهام
و نیست تک ستارهای !
نشانهای ندارم
تو اگر همانی که باید ،
مرا پیدا کن !
:::
همیشه در بازی عشق
سیاست که حکملازم میشود
میدانم بی بر و برگرد
دست را باختهام !
غرورم میمیرد
از بریده شدن آس دلم با یک حکم سیاه کوچک !
:::
پسرک با جین 300 دلاری و تیشرت چهگوارا !
گل موگه پخش میکند .
سیگار پشت سیگار میکشد
و از «صلح سبز» حرف میزند .
عجله هم دارد .
کت پوست مادرش را باید از خشکشویی بگیرد
تا او بتواند سر ساعت 6
در انجمن رسمی حمایت از حیوانات حاضر شود .
بله، درست حدس زدهاید !
اینجا شهر پینوکیوست
مردم از خوشی گوشهای دراز در آوردهاند !
الهام ناصر
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 386 | farsroidone |
![]() |
0 | 385 | farsroidone |
![]() |
0 | 409 | farsroidone |
![]() |
1 | 570 | farsroidone |