گریستن به
گریه زبان آدمی ست
فکر می کنم به غم در صورتت
نشسته بر پله ای آنجا
پیر می شود.
گریه زبان فارسی ست
می شکند لای بیت های سعدی
می گوید: "دغدغه های جوانی دارد آلزایمر من"
جوانی من بود
درختی که بریدی و نیمکتش کردی
تیز می کنم چاقویم را
کلمه پای اش را می گذارد لای زبانم
می گوید:" به شرط
شرط چاقو زنت می شوم
تا زخمی بزنی تا زخمی بزنم.
گریه خیابان های شلوغی دارد
می آورد ماه را کنار خیابان
تاریک می شود کلمه در صورتم.
فکر می کنم به غم در صورتت
و اینکه پیاز شده ام
زیر پوستم گریه رشد می کند.
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 387 | farsroidone |
![]() |
0 | 386 | farsroidone |
![]() |
0 | 412 | farsroidone |
![]() |
1 | 571 | farsroidone |