شنیدن نامت از لب های او شنیدن دارد و
نوشیدن جام
از سقاخانه ای دور
از دست های
" مهربان بگویم بهتر است "
پیرمرد
خالی دست هاش را می پاشد
برای کفترانی که سپید سپید
پر می زنند
تا آنسوی تابستان ها
که مرا به تو می رساند
اتوبوسی که پیری جاده ها را
خمیازه می کشد
دست هاش
به دور ضریح تو طوافم می دهد
دست هاش
در بازارچه ی اطراف حرمت
دست هام را می گیرد
پاک می کند
اشک های کودکی که
- مهر بدم آقا ؟
- جانماز ببر !
تسبیح !
سوغات لبخندش
دندان های شکسته ای ست
که نمایان می شود
امام رضا"عليه السلام" یعنی پارک
بستنی
قطار
صدای ناقاره
یعنی اتاق کوچکی در مسافرخانه ای قدیمی
چند سال بعد
کفتری از توی خواب من می پرد
کفتری
خواب من می پرد
و ستاره ها
چکه
چکه
روی
گنبد
طلایی
می
ری
زند
دست های پدر
گم می شود
مثل همان روز
که در صحن از عطرگلاب لبریزت
کفش هایم را گم کرده بودم
بعد
زیارتنامه اش را می شنوم
نامه اش را می شنوم
را می شنوم
می شنوم
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 386 | farsroidone |
![]() |
0 | 385 | farsroidone |
![]() |
0 | 411 | farsroidone |
![]() |
1 | 571 | farsroidone |