( به نیت آسمان )
به اندازه شناسنامه ام خوابیده ای
با تقویمی که باز مانده دور از تو
و مرد هایی که هوا را می بوسند
حواسم پرت می شود از ترکش های گردنت
چه فرقی می کند
صورتت آب بگیرد در تاول های دستم و یا
حرفهای...
دلتنگ عروسی مریم قفس سینه ات بالا نمی آید
شرمنده اسمت خوب می دانم
هروقت سرزده نفس نمی کشی
زل زده به قهرمانی عکس هایت
عزیزم خانه همسایه
مثل مریم قد می کشد
موهایم مثل شیر مردی
از گوشه ی چادرم خیز بر نمی دارد
مریم به جای تو راه می رود
همسایه بجای تو نفس می گیرد
ومن بجای تو ....
حالا بگذار
جنوب را از میان ترکش ها قورت دهم
و تو آن قدر محکمی
که برای بالا آوردنت
انگشتانم را در مین فرو می برم
و از هر کجا زمین بالا بیاید
دلتنگ عروسی مریمی