به سبز آبی ترین خلیج دنیا
خلیج همیشه فارس
روی دوشت می بری لنج و غراب و ماه را
سبز آبی بی گمان تو می شناسی راه را
لای آغوشت گرفتی خوب می رقصانی اش
باد این عاشق ترین این مرد خاطرخواه را
نصف شب ها گاه وقتی با صدای خنده هات
سرخوشانه می پرانی خواب لنگرگاه را
رقص تو با باد بندر را روانی می کند
می کشی از سینه اش بیرون پیاپی آه را
می شود از چشم تو رد پری ها را گرفت
رد عشقی کهنه و افسانه ای جانکاه را
خوش به حال شاعری که روزی اش را می برد
از نگاهت باز شعری دلکش و کوتاه را